درس اخلاق
جلسه 53 86/3/2
دور در خودشناسی و خداشناسی
آن چه راجع به نفس بشر است، این است
که بشر چون خود مخلوق خود نیست و خود خالق خود نیست، طبعاً نمیتواند درک حقیقی از
نفس داشته باشد الّا به اینکه به خود خالق پناه ببرد. اگر کسی جداً میخواهد نفس را
بشناسد، باید حضرت رب الارباب را بشناسد و صددرصد کسی که خود را نشناخت، حضرت ربالارباب
را هم نمیشناسد، «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ»؛یعنی به تعبیر صدرالمتألهین یک حالت دور در معرفت شناسی
است، امّا دوریست که به اجبار برای اوست، یعنی چه؟ یعنی ما در شناخت نفس باید به
خود باریتعالی پناه ببریم گرچه خود شناخت نفس عامل شناخت باریتعالی است.
محال است بشر با محدودیتی که دارد
بتواند حقیقتاً باریتعالی را بشناسد. بارها بیان کردیم بشر مخلوق است از باب
مفعول و چون مخلوق است، محدود است. آن کس که محدود است صددرصد آن بیانتها، آن بیحد
را نمیشناسد.
تمثیلی را در بحث فلسفه میزنند میگویند
محدود در قالب است. قالب، حدش این است که در وجود خودش دور میزند، اما این را که صورت
بیرونی قالب چیست، نمیداند و حتی خود را هم به حقیقت نمیشناسد. حال چطور میتواند
حضرت باریتعالی را بشناسد؟ ولی ناچار است برای اینکه خودشناس شود به آن کسی که او
را خلق کرده پناه ببرد، یعنی حضرت خالق.
پناه حقیقی و بازتاب یاد حضرت حق
لذا برای همین است که بیان کردیم انسان
باید نفس را تربیت کند و به دست حضرت رب الارباب بسپارد. «قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاس» میدانید پناه حقیقی چیست؟ پناه
حقیقی این است که انسان در این پناه، دیگر خودبین نباشد.
ذکر، مقابل غفلت است. برای همین
کسانی که خودبین هستند غافلند. اگر کسی جداً خداشناس شد، جداً فهمید کس دیگری هست،
دیگر خودبین نیست. ذکر به معنی یاد است؛ یاد همه خوبیها، اگر بنا شد انسان تربیت
شود و مربی، حضرت رب الارباب باشد، صددرصد جز یاد او هیچ یادی را نباید در ذهن
خودش داشته باشد.
خودبین یعنی دیگربین
یک نکتهای که بزرگان، عرفای عظیم
الشأن، کُمّل اولیا، خصیصین حضرت حق بیان میکنند این است اگر کسی دائم یاد خدا
بود، خصوصیت ذکر حضرت حق این است که اصلاً دیگر خود را نمیبیند که بخواهد کس دیگر
را ببیند. میدانید چرا یک عده دوست دارند در مقابل دیگران جلوه داشته باشند؟ برای
اینکه خودشان را میبینند. کسی که خود را دید طبعاً دیگران را هم میبیند.
حضرت سلطان آبادی بزرگ آن عارف بیبدیل،
سلطان العارفین(اعلی الله مقامه الشریف) تعبیر دیگری را اخذ میکنند که این تعبیر
به نظر تعبیر بسیار عالی است، در حد معرفت اولیای الهی است و آن این است میفرمایند
آن کسی که خودبین شد بیچاره است در حقیقت دیگربین است، چون او دیگران را دوست دارد
و میخواهد آن ها اعمالش را ببینند و خود را جلوه میدهد.
بارها شنیدهاید، بارها خواندهاید
بزرگان دین، عرفای عظیم الشأن به هیچ وجه ولو به اینکه انسان یک ماه، یک سال، چند
سال در محضرشان باشد از خود هیچ مطلبی را بروز نمیدهند، مکتوم مکتوم. اگر یک
موقعی هم مطلبی پیش آمد بإذن الله تبارک و تعالی آن چه که از مسأله برداشت میکنند
این است که امتحان باریتعالی نسبت به آن هاست. آن قدر به خلوت وانس با باریتعالی
عادت کرده اند که اگر پرده کنار برود بعضی بفهمند این ها چه کسانی هستند، آن قدر
ناراحت و نگران میشوند به خاطر این که احساس آغاز دوری از خلوت را میکنند.
کسی که یاد خدا باشد فقط با یاد او
خوش است و وقتی با یاد او خوش بود دیگر از نفس امّاره کاری ساخته نیست، صددرصد نفس
امّاره مغلوب خواهد شد.
مکان شیطان در دل انسان ها
حضرت صدر المتألهین، ملّای شیرازی،
ملّاصدرا (اعلی الله مقامه الشریف) در کتاب مفاتیح الغیب خودشان میفرمایند: شخصی (البته
به نظر می آید آن شخص وجود نازنین خودشان باشد. یکی از خصایصی که اعاظم دین دارند
این است که بعضی چیزها را یا نسبت به شخصی میگویند یا به اسمی نسبت میدهند مثلاً
میگویند عَمر چنین گفت، برای اینکه نفس خودشان بری از مطالب باشد و دیگران گرد آن
ها نباشند که خلوت وانسشان با خدا به هم نخورد. ما بزرگان دین را به بعضی از مطالب
میشناسیم مثلاً میگوییم فلانی فیلسوف است، فلانی مثلاً فقیه است، فلانی اصولی است
و...، در حالی که خیلی از این اعاظم دین قبل از اینکه چنین باشند عارف بودند، عارف
به معنای حقیقی. معرفت حضرت حق داشتند نه عارف اسمی، حتی شاید در زمان حیات خودشان
کسی آن ها را به این لقب معرفی نمیکرد نمیگفت فلانی مثلاً عارف است. اصلاً این ها
از این اسماء، از این نوع مسائل پرهیز میکردند اما به حق، عارف بودند. یکی از
عرفایی که مکتوم بود ملاصدرا بود. شیخ بهاء (اعلی الله مقامه الشریف) آن شیخ عجایب،
آن کسی که علوم الهی، علوم لدنی در سینه او مملو بود، آن کسی که مباحث و اعجاز
هندسی او را هنوز کسی نتوانسته درک کند، آن شخص بزرگوار، راجع به ملّاصدرا میگوید:
ملّاصدرا قبل از اینکه ملّا باشد (ملّا به معنی دارای علم بودن، مملو از علم بودن)
عارف بالله بود. خیلی حرف بزرگی است. استاد آن بزرگوار راجع به ایشان اینطور
بگوید.)
ایشان میفرمایند: شخصی از پروردگار
خود درخواست کرد تا محل و مکان شیطان را در دل آدمی به او نشان دهد.
ببینید یاد خدا بودن چه خصایصی را دارد؟
چه کنیم با نفس امّاره مبارزه کنیم؟ راههای مبارزه با نفس امّاره چیست؟
میفرمایند: موقعی که خوابیده بود،
در خواب، مردی را دید که حالت پیکره او مثل بلور بود، طوری که از درون، بیرون دیده
میشود، بدون داشتن هیچ یک از اعضای داخلی انسان (معده، روده و ...) و از بیرون،
درون او دیده میشود. خوب که نگاه کرد شیطان را دید، در درون او شیطان به صورت
قورباغهای با خرطومی باریک ولی دراز بر روی شانه چپ او میان گوش و دوشش نشسته
بود.
بیان شده شاید علت گفتن شش مرتبه
الله اکبر قبل از نماز، به خاطر وجود همین شیطانی است که بر روی شانه مینشیند و
وسوسه میکند، میخواهد او را از روی شانه با ذکری که بالاترین ذکرهاست بزند.
ملّا صدرای شیرازی میفرماید: خوب که
نگاه کردم دیدم خرطومش را از روی شانه چپ فرو برده و به قلب او رسانده و او را
وسوسه میکند اما در این حال وقتی آن شخص ذکر خدا را دارد، یاد خدا در قلبش هست،
آن قورباغه خود را عقب میکشد، خرطومش را بیرون می آورد و فرار میکند.
بعد میفرماید این تجسم وجود شیطان و
اثر ذکر پروردگار عالم و یاد خدا در قلب و روح و جسم انسان است. ذکر، غفلت را که
باعث میشود انسان از یاد خدا دور شود و باعث وسوسه و نفوذ شیطان میشود، از بین
میبرد. یاد خدا این است. این که بیان کردیم اگر میخواهیم وساوس شیطان درونمان
اثر نکند ذکر خدا را بیان کنیم، ذکر خدا را داشته باشیم، علت همین است.
قهقهه شیطان
جداً اگر کسی بخواهد حقیقتاً معنای
ذکر را بداند این است. بیان شده آیت الله العظمی بروجردی (اعلی الله مقامه
الشریف) یک روزی در درسش فرمود: آقایان محترم اگر کسی لحظهای را از یاد خدا دور شود،
دیده شده (که این مکشوفات شب گذشته خودش بوده) شیطان به خاطر تسخیر قلب او قهقهه
میزند.
بعد این نکته را اشاره میکنند، میگویند: آن کسی که بخواهد
شیطان بر قلبش حکومت نکند فقط و فقط باید بداند که مرحله نخست هیچ است.
یاد خدا یعنی این. اگر کسی یاد خدا بود دیگر یاد خودش نیست،
آن کس که یاد خودش بود، یعنی یاد خدا نیست.
راههای یاد خدا چیست؟ به فضل الهی با آیات و روایات و
تمثیلهایی که بزرگان بیان فرمودند، به آن می پردازیم.
عادت دادن زبان به ذکر
یکی از مسائلی که انسان را همیشه به یاد خدا میاندازد این
است که انسان قلبش یاد خدا بیفتد به طوری که زبان ذکرگو شود، یک راه هم این است که
زبان را عادت بدهد به ذکر که قلب در ذکر الهی بشود.
کسانی که مبتلا هستند مثل بنده، بهترین ذکر و ارزندهترین
ذکر برای اینکه انسان خودش را آماده کند دو چیز است 1- استغفار، «أستَغفِرُاللهَ
رَبّی وَ أتُوبِ إلَیه»، «استغفرالله ربی و اسئله التوبه»، دائم
استغفار کند و2-ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (ص) است.
فضائل ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (ص)
طبرسی (اعلی الله مقامه الشریف) بیان میفرمایند که در کتاب
زینه الاعیاد آقا شیخ احمد نجفی (اعلی الله مقامه الشریف) این طور آمده که من مشغول
نوشتن کتابی بودم که در این کتاب ذکر فوائد صلوات بر محمد و آل محمد (ص) بود، یکی
از دوستان باتقوایم بر من وارد شد، همین طور که من مینوشتم فضائل را شنید، خیلی
شاد شد ندیدم او را تا هفته دیگری روز جمعه او را ملاقات کردم. دیدم دوستم بسیار
خرسند است و دائم به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (ص) مشغول است. سؤال کردم خیلی
شاد هستی؟ گفت: درّ گرانبهایی را به من یاد دادی و فضائلی را راجع به این درّ
برایم مطرح کردی که تا به حال اطلاع نداشتم. ماجرایی برایم رخ داده بنشین تا تعریف
کنم.
گفت: من روزها حسب آن فضائل خیلی آن ذکر را بیان میکردم تا
اینکه شب جمعه که به این ذکر شریف مداومت می کردم خسته بودم، چرتم گرفت، در خواب
دیدم وجود نازنین پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی(ص) و همچنین مولی الموالی
امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع)، بیبی دو عالم حضرت عنصر شجره طیبه خلقت، عصمت
الله الکبری، حجت علی حجج الله، حضرت فاطمه زهرا (س) و همه حضرات معصومین (ص) از
آسمان به زیر آمدند، دور من نشستند و پیامبر رحمت با من شروع کرد به سخن گفتن، همدمم
شد، مثل دو تا رفیق، دو تا دوست با هم صحبت کردیم. از حضرتش سؤال می کردم، جواب من
را مرحمت میکردند، تا اینکه مژده خوبی را به من مرحمت کردند، طوری که احساس خنکی
دل کردم دیدم دیگر بشّاشم و پیامبر یک شخصی را به من نشان داد که بسیار زیبارو، عالی،
بشّاش و خندهرو بود و به من نگاه میکرد.
از خواب پریدم احساس خستگی کردم، مجددا به خواب فرو رفتم،
پیامبر را دیدم بیان فرمودند: فهمیدی آن شخص زیبارو که به تو نگاه می کرد چه کسی است؟
گفتم: نه یا رسول الله! فرمودند: این همان عشق تو و محبت تو و ذکر تو و یاد تو،
صلوات بر محمد و آل محمد(ص) است.
اتفاقاً شب دوم باز دیدم پیامبر و معصومین(ع) همه در جایی
هستند اما دیگر دور من نیستند، آن ها هم به ذکری مشغولند، صدا را نمیشنیدم، از آن
شخص سؤال کردم که پیامبر و معصومین (ع) چه ذکری میگویند؟ فرمود: پیامبر و معصومین
(ع) هم همان ذکری را میگویند که تو میگویی و آن صلوات بر محمد و آل محمد(ص) است.
ذکری برای دوری از گناه
شخصی محضر آمیرزا هاشم آملی (اعلی
الله مقامه الشریف) پدر همین آقای لاریجانی رسیده بود گفته بود: آقا من از گناه
خودم خستهام چه کنم؟ یک ذکری بدهید که توفیق عبادت پیدا کنم، توفیق دوری از گناه
پیدا کنم.
ایشان بیان فرموده بود: ذکری به تو
میدهم، اما قبل از آن تا شش ماه فقط روزانه هر موقع یادت آمد که اقلاً به هزار و
چهارصد تا برسد که چهارده معصوم را شامل میشود صلوات بر محمد و آل محمد (ص) بفرست.
خود این شخص بیان میکند من بعد از
مدتی که گذشت، یک سال بعد آقا را دیدم. آقا با خنده بیان فرمود: چه شد قرار بود بعد
از شش ماه بیایی؟ گفتم: آقا ذکری را دادی به من که دیگر تمام شد.
عارف عظیم الشأن آیت الله قاضی (اعلی
الله مقامه الشریف) می فرمایند: ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (ص) حبّ را زیاد میکند
و قلب را جلا میدهد.
آن قدر اثر دارد که مرحوم طبرسی
(اعلی الله مقامه الشریف) راجع به فوائد ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (ص)، بیان میفرماید:
یکی از بزرگان وعرفای عظیم الشأن میگوید: یک شخص نورانی را در بیت الله الحرام
دیدم دور خانه خدا میچرخد، عجیب نورانی بود، من داشتم طواف میکردم مدام توجهم به
او جلب می شد و صورتم ناخودآگاه برمیگشت، از این نورانیت متحیر بودم، دیدم به
ذکری مشغول است. گفتم بگذار این بنده خدا هر چه میگوید من هم بگویم، فهمیدم جزء
بندگان خداست. دیدم دعاها و ادعیه طواف را نمیخواند، فقط ذکر صلوات بر محمد و آل
محمد (ص) را می گوید. صفا و مروه و منا و
عرفات هم همین طور بود. در عرفات مچش را گرفتم، گفتم: مرد خدا! من حجّم را امسال باطل
کردم مدام به فکر و ذکر تو بودم، دائم تو را نگاه میکردم، اما هرچه دیدم این بود که
یک ذکر بیشتر نداشتی چرا؟ پس اذکار دیگر چه؟
به من گفت: بنشین تا برایت تعریف کنم،
سال گذشته با پدرم بیت الله بودیم. چندین سال است خدای متعال توفیق داده می آییم و
می رویم. سال گذشته پدرم در صحرای عرفات همین جایی که من و تو نشستیم، شب هنگام
جان به جان آفرین تسلیم کرد. با کمال تعجب دیدم وقتی جانش را داد با اینکه سفیدرو
بود آرام آرام سیاه شد. فهمیدم ذنوبی که پدرم داشته، عامل این مطلب شده، خیلی
متأثر شدم. گفتم: فردا او سیاه سیاه است مردم اگر بفهمند آبروریزی می شود. گریه
کردم در حال گریه خوابم برد. یک موقعی دیدم یک هودجی
از آسمان پایین آمد، پیامبر رحمت از آن بیرون آمد، دست مبارکش را بر صورت و بدن او
کشید، چون شب مهتابی مثل ماه درخشان نورانی شد. از خواب پریدم، دیدم همین طور است.
خیلی خوشحال شدم. رحمت پیامبر مشمول حالش شد. از حالت خوشحالی گریه کردم، بیهوش
شدم پیامبر را در خواب دیدم فرمود: این هوا و هوس داشت، شهوت داشت، اما یک ذکری را
همیشه بر لب جاری میکرد، هر موقع هر مسئله ای که پیش میآمد ذکر صلوات بر من و آل
من را بیان می کرد، چون این حالت برای او به وجود آمد، یک دفعه در همان حالت یاد
من افتاد، گفت: یا رسول الله به فریادم برس، با همین یا رسول الله گفتن، مجدداً
این ذکر شریف را بر زبان جاری کرد، پروردگار عالم خودش دستور داد، گفت: حبیب من
خودت به فریادش برس. به خاطر همین است که از آن روز به بعد هیچ ذکری را اشرف از
این ذکر نمیدانم.
صلوات، قلب را جلا میدهد، گناهان را
میبخشد. یکی از اذکاری که عمومیت دارد همین است، چون در جلسه گذشته بیان کردم
خیلی مواظب باشیم، بخصوص دکان و بازار زیاد است، فلان جا فلان ذکر را میدهند،
فلان کتاب فلان اذکار را نوشته است. خیلی مواظب باشیم. این ها خودش همان نفس
امّاره است. اگر دنبال یک ذکر عمومیمیگردیم همین ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (ص)
است.
زنده کردن یاد خدا در قلوب
چه کنیم ذکر خدا در دلمان زنده شود؟
راهش همان ذکر و یاد معصومین (ع) است، همین ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (ص) است.
عجیب است، یکی از بزرگان نقل میکرد
من دیدم اذکاری که آیت الله العظمی بهجت آن بهجت القلوب بیان میفرمودند، بر
زبانشان مثلاً سبحان الله هست، در دلشان و بر قلبشان این ذکر صلوات بر محمد و آل
محمد (ص) است!
یکی از خصایص اولیای الهی این است در
یک لحظه تمام اعضاء و جوارحشان هزاران ذکر میگویند. چه طور میتوانند؟ تا انسان
نرسد نمیفهمد، با یدشان، با رجلشان، با عینشان، با همه اعضاء و جوارح، اذکار میگویند.
فکر میکنند، نگاه میکنند اما در نگاهشان ذکر است، خیلی حرف بزرگی است. ایشان میفرمودند:
دیدم قلب مبارکشان ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (ص) را میگوید.
آیت الله بهاءالدینی آن عارف عظیم
الشأن راجع به این بزرگوار بیان فرمودند: ایشان ثروتمندترین مرد جهان از نظر معنوی
در این دوران است، به این معنی است که میفهمند یاد خدا راه دارد. یاد خدا انسان
را از نفس امّاره دور میکند. یک طریقة مبارزه با نفس امّاره یاد خدا است، یاد خدا
بودن یک راهش از طریق یاد معصوم است، خود خدا این راه را دوست دارد خود خدا این را
مقرر کرده است. حالا راجع به این موضوع بعداً هم به فضل الهی صحبت خواهم کرد که
یاد معصوم یعنی چه؟
شعاع یاد خدا
مطلبی که به عنوان کد باید در دست ما
باشد که به فضل الهی باید به آن بپردازیم این است که چه کنیم ذکر خدا در قلوبمان
زنده شود؟ چه کنیم ذکر خدا همه وجودمان را بگیرد؟ چه کنیم ذکر خدا طوری بشود روی
دیگران هم اثر بگذارد؟
حضرت مقدس اردبیلی (اعلی الله مقامه
الشریف) آن کسی که توفیق زیارت جمال آقا و مولا و سید و سالارمان حضرت حجت بن
الحسن المهدی (عج) را داشتند، آن هم به طور جامع، آن هم به طور دید و بازدید، آن
کسی که وقتی یکی از او سؤال کرده بود شنیدیم شما دلو را در آب کردید طلا آمد
ریختید گفتید که احمد از تو معرفت خواست، آب خواست، نه طلا، چرا ریختید؟ به فقرا می
دادید؟ به یک سوزن نگاه کرد، طلا شد. نیاز به دست کشیدن نیست. اولیای الهی گاهی
نگاهشان کفایت میکند تحول ایجاد میشود.
ایشان بیان میفرمودند: گاه هاله
معرفت طوریست که یاد خدا نه تنها وجود را میگیرد بلکه اطراف انسان را میگیرد و برای
هر کس به نسبت معرفت خودش و یاد او، شعاع زیاد میشود طوری که بعضیها که در محضر
آن شخص میآیند یاد خدا میافتند.
برای همین است که بیان میکنند نظر به
عالم حقیقی، نظر به وجه عالم به معنای حقیقی، عبادت است؛ چون یاد خدا در دل انسان
زنده میشود. بعضیها طوری یاد خدا هستند که یاد خدا نه تنها آن ها را احاطه کرده
بلکه حیطه یاد خدا به قدری وسیع است که کسی که در محضر او میآید همین که نگاهش میکند
یاد خدا میافتد، تغییر پیدا میکند تحول ایجاد میشود. این یاد خداست کاری که
شاید بعضی از انبیاء هم نتوانند بکنند، حرف بزرگی است اما تأمل در آن و دقت در آن
خیلی مهم تر از این حرفهاست.
چه کنیم یاد خدا وجودمان را، نه تنها
قلبمان را، همه اعضاء - وجود چون از قلب منشأ میگیرد مثل خون که پمپاژش از قلب هست،
از قلب منشأ میگیرد- همه وجودمان را بگیرد؟ یک مرحلهاش این است غفلت نباشد.
جوانهای عزیز! اگر میخواهید یاد
خدا باشیم باید مواظب باشیم. آنی غفلت بیچاره میکند که إن شاءالله به فضل الهی به
این خواهیم پرداخت غفلت یعنی چه؟ چه چیزهایی عوامل غفلت است که باعث پرورش نفس
امّاره است.
هر موقع گناه سراغ شما آمد اول چیزی
که بگویید همین ذکر شریف صلوات بر محمد و آل محمد(ص) باشد. میدانید بیان کردند
دعا اگر میخواهید مستجاب شود مابین این ذکر قرار دهید چرا؟ چون خود این ذکر
مستجاب شده است و در روایات داریم خدا شرمش می آید. لفظ شرم را میگفتند عزّوجل
شرمش می آید وقتی مابین این دعای مستجاب شده که خدایا درودت را بر پیامبر رحمت و
آلش بفرست که مستجاب شده است، خدا این وسط را نپذیرد آن را هم مستجاب میکند.
مرحله اول در یاد خدا
اگر خواستید از غفلت دور بمانید، یکی
این که یاد خدا باشید بلافاصله با یاد خدا شیطان فرار میکند. اما یاد معصوم
بالاترین مرتبه است. حضرت آیت الله العظمی مقدس اردبیلی (اعلی الله مقامه الشریف)
میفرمایند: بالاترین مطلبی که میتواند یاد خدا باشد، مرحله اول از طریق یاد امام
زمان است.
ما چقدر در شبانه روز به معنای حقیقی
نه شعاری، یاد امام زمانمان هستیم؟ چقدر در خلوتهایمان در قلبمان یابن الحسن میگوییم؟
چقدر طی شبانه روز مشتاق آن حضرت هستیم؟ گاهی لقلقه میشود. یک موقعی در مجلسی، مدحی
روضهخوانی یا جشنی ذکر میگوییم اما اصلاً نمیفهمیم چه میگوییم. خدا کند
وجودمان، اعضاء و جوارحمان آن حضرت را بخواهند. جوانهای عزیز تحقیق راجع به وجود
مقدس آقامایمان فراموش نشود.
السلام علیک یا مولای یا بقیه الله.