پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی (عج) www.emammahdy.com
در جلسه ی قبل بیان شد چون فطرت بشر، فطرت الهی است. طبعاً تمام خلقیات او باید از حضرت حق باشد. حضرت حق بشر را تنها گزینه برای وجود خودش در عالم خلقت قرار داد. همانطور که در حدیث قدسی است که فرمود: «کنت کنزاً مخفیاً» من کنز مخفی بودم، خلق کردم تا آشکار گردم و این خلقت عظمای بشر است به حسب اینکه «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی» است.
به تعبیر بعضی از علمای اخلاق و علمای عرفان، علم اخلاق برای بشر مثل رأس است برای اعضا و جوارح بدن. میدانید ایمان را هم به عنوان رأس دین نامیدهاند. .
آنچه که از زندگی سراسر لطف مولیالموالی(علیه السلام) برای بشر به ارمغان مانده، زندگی توأم با اخلاق حسنه است. وجود مقدس امیرالمؤمنین(علیه السلام) به عنوان مرکز ولایت، هم خود و هم کسانی را که تربیت کرد مثل مالک اشتر و امثالهم، به عنوان افراد متخلق به اخلاق الله تربیت نمود.
در بحث تزکیهی علمی اشاره کردیم آنهایی که به باب علم ورود پیدا کنند، موفق میشوند خود را آنگونه که پروردگار عالم میخواهد تزکیه کنند.
هوشیار باشید خودتان را در معرض این نسیمها و نورها قرار دهید. در زندگی بشر لحظات نورانی شاید یک بار بیشتر پیش نیاید. میفرماید خودتان را در معرض آنها قرار دهید فرار نکنید، بلکه خودتان را در دامن نور بیاندازید تا در مأمن قرار گیرید.
بشر پیچیده شده از جسم و روح است، جسم دارای ابتلائاتی است که آنها را یا طبیب حاذق میتواند برای انسان درمان کند یا پیشگیری از عواملی که باعث بیماری بشر میگردد. برای روح هم مصائب و آلامی است که روح را به رنج میاندازد.
آن کسی که طریقهی تزکیهی علمی را نفهمد و درک نکند و از راه علمی خود را تزکیه نکند، طبعاَ به سلوک حقیقی نخواهد رسید. کسانی به سلوک حقیقی میرسند که درک کنند از کدام باب باید وارد شوند تا این راه بسیار طولانی را بتوانند به صحت و درستی طی کنند.
آن علمی برای انسان علماست که «العِلمُ نُورٌیَقْذِفُهُ اللهُ فِی قَلْبِ مَنْ یَشاء»[1] باشد واِلّا آن چه ما داریم قرائت است نه علم و قرائت وعلم بدون تزکیه برای بشر فقط در همان بُعد تزکیه می ماند و انسان را به مراحل بالانمی برد[1] مصباح الشریعه
جلسات گذشته بیان شد که بشر به تزکیه نیاز دارد. یک معنای تزکیه، تخلیه از بدیها، رذائل و پستیهایی است که معالاسف بشر در دنیا به واسطهی ندانم کاریهای خود برای خودش به وجود میآورد. معنای دیگر آن، این است که انسان به رشد برسد و دائم به حرکت ادامه بدهد.
در جلسهی گذشته در رابطه با تزکیه که بر علم مقدم است، صحبت کردیم. آن چه که از زبان پروردگار عالم بیان شده است، «وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ»[1] است، امّا آن چه که از زبان مخلوق است نه خالق، ابتدا بحث علم است بعد تزکیه.2
علم مقدّمهای برای کسب معارف است. اگر انسان با علم حرکت کند، طبعاً به معرفت حقیقی خواهد رسید. آنها که در جهل به سر میبرند، اگر به صورت ظاهر عبادتی را انجام بدهند، چون عبادت آنها مبنا و پایهی علمی ندارد و از روی آگاهی نیست، طبعاً نمیتوانند تا آخر راه را طی کنند و در یک مقطع زمانی خسته میشوند.