پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی (عج) www.emammahdy.com
در سوره حجرات آیه 17 عنوان منّت را باز مِن ناحیه الله تبیین میکند و سؤال این است که این مطلب، چگونه با این که پروردگار عالم، ما را از منّت گذاشتن منع میکند، سازگاری دارد؟!
عرض کردیم در مرحله نخست آن آیه شریفه است که خیلی معروف است: « لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى »[1] نکند شما منّت بگذارید و به واسطه این منّتگذاری، کار خودتان را خراب کنید.
دعا، به تعبیر اولیاء خدا، نزدیکترین راه اتصّال انسان به خداست. آنقدر این مطلب مهم است که اولیاء خدا و انبیاء و صلحا یک علّت شبخیزی را برای دعا میدانستند.
ذوالجلال و الاکرام، متکبّر است، اما تکبّر به واسطه همین کبریایی اوست، «الله اکبر حتّی ما یوصف»، حتی وصفش هم نمیشود کرد، اکبر است، طبعاً صفاتش را هم نمیشود وصف کرد.
انسان به رفتن درب خانه پروردگار عالم امر شده است و ذوالجلال و الاکرام هم خیلی دوست دارد که بندههایش بیایند و مسئلت کنند.
علّت « أَمَرْتَنِی » همین است که پروردگار عالم دوست دارد بندهاش درب خانهاش بیاید و سؤال کند. لذا در روایت داریم: اگر کسی بعد از نماز دعا نکند و حاجتی از پروردگار عالم طلب نکند،
خدا! قولت، قول حقّ است، وعدهات، وعده صدق است، خودت فرمودی: از خدا مسئلت کنید، آن هم از فضلش؛ چون پروردگار عالم به شما رحیم است.
آنقدر رحمت مهم است که اگر ذوالجلال و الاکرام، رحمت را قرار نمیداد، عالم نیست میشد. اگر رحمت نبود، هیچ کس به هیچ کس رحم نمیکرد.
وجود مقدّسش که حُسن ابدی و همیشگی است، به قدری برکات برای امّت داشت که حیات همه شیعیان و امّت به ایشان و به صلح مبارک ایشان است.
عرض کردم که اولیاء الهی به عملشان اصلاً هیچ کاری ندارند، برای این که اعمال هم انسان را به سمت رحمت میبرد. عمل، خودش شیء است و اگر درون آن شیء، رحمت به وجود نیاید، اصلاً موجودیت ندارد.
عرض کردیم: عدل خدا، عین فضلش است، ولی به خاطر گناهانمان، از فضلش مسئلت میکنیم؛ به خاطر همین تغییر میدهند، لطف میکنند، محبّت میکنند و از فضلشان، ما را به عدلشان میرسانند.