پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی (عج) www.emammahdy.com
عرض شد، مبادی و مبانی عمومی و خصوصی وجود دارد. در مبادی عمومی کلّیگویی است امّا در مبادی خصوصی در حقیقت، ورود به مطلب به صورت أخصّ است
در جلسه گذشته به مبانی، فهرستبندیها و سرفصلها اشاره شد، امّا بعضی سؤال میکنند: آیا شمردن این سرفصلها و عناوین کتب سودی دارد یا خیر؟
عرض شد اصول فقه به عنوان مجموعه مسائلی است که دارای موضوع واحد یا به تعبیر بعضی از اعاظم، اشتراک در غرض یا سنخیّت قضایا هستند. یکی از مباحث اصول فقه، ترتیب مباحث و رعایت ترتیب منطقی نسبت به آن علم میباشد.
دورههای علم اصول را تا دوره شهید رابع؛ یعنی شهید صدر(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بیان کردیم. اشاره شد علم اصول هم به دلیل پویا بودن علم فقه شیعه پویاست، هرچند نباید فربه شود و بیش از حد به آن پرداخته شود؛ ولی باید توجّه داشت نپرداختن کامل به آن هم ما را به مقام اجتهاد نمیرساند[1].
در مورد تحوّلات علم اصول به مرحله نخست دوره تأسیس این علم اشاره کردیم. همانطور که بیان شد در حقیقت مؤسّس همه علوم، از جمله علم اصول، حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) هستند
به تعبیر امام العارفین(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، فقه به عنوان تئوری کامل و واقعی اداره انسان از گهواره تا گور است که با توجّه به تعاریفی که از فقه شد، این بهترین تعبیر است.
در جلسه گذشته عرض کردیم، فقه دو معنا دارد: معنای لغوی و اصطلاحی، گرچه در معنای لغوی و اصطلاحی، اشتراک حقیقی است. اشتراک حقیقی به این معنا که فقه در لغت هم به معنای فهم صحیح کلام با دقّت و فراست خاصّ خودش است.
آنچه که به عنوان کمال دین محسوب میشود، تفقّه در دین است. همانطور که وجود مقدّس باقرالعلوم(صلوات اللّه و سلامه علیه) بیان میفرمایند: «الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ»[3].