پایگاه اطلاع رسانی یاوران امام مهدی (عج) www.emammahdy.com
در مورد این که عنوان کردند غرض از علم میتواند به عنوان موضوع علم قرار گیرد، إنقلتهایی وجود دارد. از جمله این که گاهی هیئتی از مسئله اصول، هم در لغت و هم در اصول وجود دارد، پس موضوع واحد نیست، بلکه موضوعات مختلف است.
در جلسه گذشته عرض کردیم مشهور اصولیّین در باب موضوع علم بنابر دو دلیل عقیده دارند که موضوع باید واحد باشد.
حالا وقتی واسطه در عروض باشد، یعنی نسبت میان عارض و معروض، نسبت حقیقی میشود و وقتی نسبت میان عارض و معروض حقیقی شد، این نسبت چه بیواسطه باشد، چه با واسطه، در حقیقت باید با ذات یکسان باشد و فرقی نکند.
همانطور که عرض شد، حضرت آیتالله العظمی شیخ محمّدکاظم خراسانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) معروف به مرحوم آخوند فرمودند: «إنَّ موضوع کلّ علم و هو الَّذی یبحث فیه عن عوارضه الذاتیّة أی بلا واسطة فی العروض».
همانطور که بیان شد تا مطلب عرض برای ما معلوم نشود، متوجّه منظور مرحوم آخوند(اعلی اللّه مقامه الشّریف) نخواهیم شد، عرض بر دو نوع میباشد:
عرض کردیم تا مباحث عروض را ندانیم، طبعاً این مفهومی که مرحوم آخوند(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بیان فرمودند و موضوع را نسبت به تعریف مقدّم دانستند، متوجّه نمیشویم.
عرض کردیم راجع به موضوع علم اصول، تعاریفی را بیان کردند و حتّی بعضی از بزرگان مثل مرحوم آیتالله مظفّر(اعلی اللّه مقامه الشّریف)بیان فرمودند: علم اصول بحث از موضوع خاصّی ندارد و راجع به موضوعات پراکندهای بحث میکند
در چهارمین معنای اصول عرض کردیم که اصل باید تا آخر قضیّه جلو بیاید. فقه نیز در معنای لغوی توأم با اصطلاح، به معنای فهم دقیق در باب احکام شرعیّه بیان میشود؛
پنج معنای معروف اصل را عرض کردیم. بیان شد فقه در لغت به معنای فهم دقیق و نافذ است، همانطور که در جلسه اوّل به آن اشاره شده بود.
تمام علوم فرع است، حتّی علم توحید[1]. گفتیم علم کلام و توحید به صورت ظاهر در مقابل علوم دیگر اصل است، امّا خودشان فرع هستند. این علوم آن زمانی اصل هستند که انسان آنها را به دست بیاورد و اهل عمل به آنها باشد.
عرض شد، مبادی و مبانی عمومی و خصوصی وجود دارد. در مبادی عمومی کلّیگویی است امّا در مبادی خصوصی در حقیقت، ورود به مطلب به صورت أخصّ است